۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

سجّادة عشق


شب‌هاي احيا در گوشه اي از مسجد حظيره سجّادة عشق پهن كرده و در مقابل مقام ربوبي سر بندگي و اخلاص به مهر مي‌گذاشت و تا آخر با خدايش راز و نياز مي‌كرد. حضور مداومش در جبهه بيانگر عشقي بود كه به مكتب حسين(ع) داشت. به اهل بيت عصمت و طهارت(ع) ارادت می ورزید و در نهايت توفيق ادامۀ راه آن هاديان بزرگ اسلام را پيدا نمود. فرماندۀ گروهان حضرت ابوالفضل(ع) در عمليّات والفجر 4 تعريف مي‌كرد كه در خطّ مقدّم جبهه و در شب جمعه خواب ديدم كه وارد محّله امان، نعيم آباد يزد شدم. پیش از ورود به منزل، شفيعي را در حالت نگهباني ديدم؛ در حالي كه از اندرون نوري سبز ساطع بود. شهيد مانع از ورود من به خانه شد. علّت را پرسيدم. گفت: «آقا (عج) اينجا هستند و مرا به عنوان نگهبان خويش انتخاب كرده اند.» در همين حال از خواب پريدم. از سنگر بيرون آمدم و ديدم شفيعي عزيز به همان شكل كه در خواب شاهد بودم نگهباني مي‌دهد. پيش از آن كه با او صحبتي داشته باشم خمپاره اي آمد و او شهيد شد و به لقاء الله پيوست.

يزد محمد رضا كلانتري سرچشمه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر