۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

عنايت خيبري


عمليات عظيم خيبر، در زمستان سال 1362 و درمنطقه هورالعظيم شروع شد‌. در يك شب سرد زمستان كه باران زمين‌هاي رُسيِ آنجا را خيس كرده بود، مأموريت يافتيم تا درغرب طلائيه، عملياتي را انجام دهيم‌. درآنجا من بي‌سيم‌چي گردان بودم‌. دو گردان عملياتي، در فاصله كمي با دشمن مستقر شده بودند‌. درآخرين لحظات، براي شروع عمليات همه فرماندهان دور هم جمع شدند، تا آخرين هماهنگي‌ها صورت گيرد‌. در اين زمان؛ ناگهان يك گلوله‌ي ميني‌كاتيوشا ـ كه بيش از 20 كيلوگرم وزن دارد ـ در وسط جلسه‌ي فرماندهان فرود آمد و ازكنار پاي من رد شد و در زمين فرو رفت. اما منفجر نشد‌، ولي ضربه‌ي حاصل از اصابت گلوله به زمين، همه را از جاي خود، بلند كرد و به زمين زد‌. اين عنايت الهي به‌شدت همه را تكان داد‌ و قلب‌ها را به خدا متوجه كرد‌. در آن جلسه، فقط شخص فرمانده‌ي تيپ حضور نداشت، ولي تماميِ فرماندهان عملياتي وستاديِ تيپ حضور داشتند. انفجار آن گلوله مي‌توانست، با انحلال تيپ همراه باشد كه خواست خداوند چيز ديگري بود‌.
يزد ـ محمد رضا كلانتري سرچشمه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر